Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ مطالعات نشان می‌دهد که محققان بسیار بیشتر از عموم مردم به افسردگی و اضطراب مبتلا می‌شوند و اگرچه شیوع کرونا باعث افزایش مبارزه برای بهداشت روانی بالاتر شد، بسیاری استدلال می‌کنند که این وضعیت مشکلاتی را که قبلا وجود داشت، تشدید کرد. مطالعات اخیر با مشارکت ده‌ها هزار محقق در سراسر جهان نشان می‌دهد که مشکلات سلامت روان دانشمندان، نتیجه مستقیم فرهنگ سمی تحقیقات است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این موضوع به ویژه برای اعضای گروه‌هایی که در اقلیت هستند، مانند زنان، افراد با هویت جنسی متفاوت، رنگین‌پوستان و دانشجویانی که درآمد پایینی دارند، صادق است. اما با این حال، شرایط ناسالم روانی تحقیقات روی محققان و دانشمندان ارشد کشورهای مختلف نیز تاثیرگذار است.

شارون میلگرام، مدیر دفتر آموزش و آموزش درون مدرسه‌ای در مؤسسه ملی بهداشت ایالات متحده (NIH) می‌گوید: بهزیستی و نحوه تعیین مرزهای سالم در زندگی و شغل خود یک مهارت اساسی به شمار می‌آید، ولی این داده‌ها نشان می‌دهد که هنوز یک نقطه کور در من و بسیاری از ما محققان وجود دارد و باید هر چه زودتر از این خواب غفلت بیدار شویم.

برخی استدلال می‌کنند که این آمار و ارقام هشدار دهنده نشان می‌دهد علم در آغاز حرکتی است؛ جنبشی که تغییرات سیستمی را برای بهبود سلامت روانی محققان در نسل‌های آینده تشویق می‌کند. اما برخی دیگر استلال می‌کنند که تغییر برای دانشمندان جوانی که در حال گریز از علم هستند، بسیار کند اتفاق می‌افتد و این تاثیری است که می‌تواند عواقب بدی برای آینده تحقیقات و جامعه جهانی داشته باشد.

مشکل جهانی است

در سال ۲۰۱۵، ترزا ایوانز که موظف به توسعه حرفه‌ای زیست‌پزشکی فارغ‌التحصیلان را در مرکز علوم بهداشتی دانشگاه تگزاس بود، متوجه شد که دانشجویانش در حال دست و پا زدن هستند و نمی‌توانند بر مشکلات خود فائق بیایند. و زمانی که برای مشاوره نزد ایوانز می‌رفتند، احساس کرد که برای کمک کردن به آنها آمادگی کافی ندارد.

این موضوع باعث شد که ایوانز تحقیقاتی را آغاز کند، ولی از همان ابتدا با مشکلات عدیده‌ای مواجه شد؛ نه تنها منابع کمی در مورد چگونگی کمک به دانشجویان وجود داشت، بلکه مشخص نبود که مشکلات سلامت روانی آنها تا چه حد گسترده است. ایوانز مجبور شد که برای تعیین کمیت موضوع، یک نظرسنجی راه بیندازد. ۲ هزار و ۲۷۹ نفر داوطلب به این نظرسنجی جواب دادند که عمدتا دانشجویان دوره دکتری مربوط به ۲۳۴ موسسه از ۲۶ کشور جهان بودند.

نتایج این نظرسنجی در مارس ۲۰۱۸ منتشر شد و بزرگ‌ترین نظرسنجی در نوع خود لقب  گرفت. این نظرسنجی از یک مشکل جهانی پرده برداشت؛ ۴۱ درصد از پاسخ‌دهندگان اضطراب متوسط تا شدید و ۳۹ درصد افسردگی متوسط تا شدید را گزارش کردند. این سطح از افسردگی و استرس ۶ برابر بیشتر از جمعیت عموم مردم است. این داده‌ها همچنین دلایل این مشکلات روانی را هم تا حدودی فاش کرد؛ تعادل ضعیف بین کار و زندگی و روابط ضعیف با اساتید!

این آمار برحسب جنسیت به طور قابل توجهی متفاوت بود. شیوع اضطراب و افسردگی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی زن ۴۳ و ۴۱ درصد و در دانشجویان مرد ۳۴ و ۳۵ درصد است. البته این موضوع خیلی باعث تعجب نیست، زیرا معمولا زنان بیشتر از مردان مستعد اضطراب و افسردگی هستند.

آزار جنسی

نتایج نظرسنجی ایوانز همچنین نشان می‌دهد که آزار جنسی در فضای علمی روی زنان محقق تاثیر می‌گذارد. در سال ۲۰۱۴، کاترین کلنسی، یک انسان‌شناس در دانشگاه ایلینوی در اربانا-شامپین، نرخ بالایی از آزار جنسی را در دنیای علم ثبت کرد.  سپس در سال ۲۰۱۷ به کمک همکارانش از ۴۷۴ ستاره‌شناس و دانشمند سیاره‌شناس نظرسنجی کرد و دریافت که ۳۰ درصد زنان به دلیل جنسیت خود احساس ناامنی می‌کنند.

این تحقیق، آکادمی ملی علوم، مهندسی و پزشکی آمریکا را تشویق کرد تا کمیته ویژه‌ای را برای بررسی این موضوع در محیط‌های دانشگاهی دایر کند.

اپیدمی قلدری

در سال ۲۰۲۰، یکی از سرمایه‌گذاران اصلی تحقیقات زیست‌پزشکی در لندن، بیش از ۴ هزار و ۲۰۰ دانشمند از ۸۷ کشور را از نظر جنسیت، مراحل شغلی و رشته‌های مختلف مورد بررسی قرار داد و دریافت که ۴۳ صددرصد از شرکت‌کنندگان آزار و اذیت را تجربه کرده‌اند و ۶۱ درصد شاهد آن بوده‌اند و به نظر می‌رسد که جهان علم با «اپیدمی قلدری» مواجه است. برخی از این افراد احساس می‌کنند که این موضوع به دلیل فرهنگ سیستم است و ۳۳ درصد نیز تصور می‌کنند که مدیران و مقامات چشمان خود را روی این رفتار بسته‌اند.

براساس مطالعه روی بیش از ۴ هزار دانشمند به ویژه در بریتانیا، یک ششم محققان در جهان مورد آزار و اذیت و قلدری قرار گرفته‌اند که نیمی از آنها به دلیل جنسیت آنها بوده است. دلایل دیگر این آزار و اذیت به نژاد، سن، ملیت و سطح علمی آنها گزارش شده است.

در نظرسنجی مجله «نیچر» در سال ۲۰۲۱، تقریبا یک سوم از ۳ هزار و ۲۰۰ دانشمندی که شرکت کرده‌ بودند، اعلام کردند که در شغل فعلی‌شان شاهد تبعیض یا آزار و اذیت همکاران خود بوده‌اند. در سال بعد، نیچر در نظرسنجی دیگری از ۳ هزار و ۲۰۰ دانشجوی دکتری و کارشناسی ارشد نشان داد که ۳۵ درصد از دانشمندانی که اقلیت نژادی یا قومی شناخته می‌شوند، ابراز کرده‌اند که در طول تحصیلات تکمیلی خود مورد آزار و اذیت یا تبعیض قرار گرفته‌اند.

محققان می‌گویند جای تعجب نیست که یک مشکل جدی سلامت روان در دنیای علم وجود دارد. حتی یک مطالعه نشان داد که میزان افسردگی شغلی، افسردگی و اضطراب با آنهایی که در مشاغل «پرخطر» مانند پرستاران گزارش شده، قابل مقایسه است.

مطالعه Wellcome6 نیز نشان داد که ۷۰ درصد از پاسخ‌دهندگان در میانگین روز کاری احساس استرس دارند و ۳۴ درصد برای مسائل مربوط به سلامت روان خود به متخصص مراجعه کرده‌اند. فراتر از آزار و اذیت، بسیاری از شرکت‌کنندگان، سرمایه‌گذاران و موسسات علمی را مقصر می‌دانند که به جای در نظر گرفتن کیفیت مقاله و کار تحقیقاتی، کمیت و تعداد آنها را مدنظر می‌گیرند و همین امر دلیل اصلی از بین رفتن تعادل بین کار و زندگی می‌شود.

در این مطالعه نکته جالب توجهی وجود داشت؛ اینکه بسیاری از دانشمندان کار خود را به عنوان یک حرفه می‌بینند نه یک شغل. اریک پلگرینی، ستاره‌شناسی که سال گذشته این رشته را ترک کرده و به یک دانشمند مستقل داده کاوی تبدیل شده، استدلال می‌کند که اگرچه محققان در مسیر کسب علم و اکتشافات علمی پرشور و اشتیاق هستند، اما چالشی منحصر به‌فرد نیز برای آنها به همراه دارد. او می‌گوید: موسسات و دانشگاه‌ها محققان را وادار می‌کنند که با تبدیل کردن کار به هویت خود، خودشان را شکنجه دهند. این یک شغل نیست، حرفه هم نیست، انتخاب یک سبک زندگی است.

او می‌افزاید: سال‌ها طول می‌کشد تا دانشمندان بفهمند که چه اتفاقی برایشان افتاده است. پس بهتر است هر چه زودتر مسائل و چالش‌های آنها را عمومی‌تر کنیم، چون این رابطه توهین‌آمیز است.

فشارهای پاندمی کرونا

در یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۰ از ۵ هزار و ۲۴۷ دانشجوی فارغ‌التحصیل در رشته‌های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات از ۹ موسسه علمی در سرتاسر آمریکا، ۳۸ درصد علائم اضطراب و ۳۵ درصد افسردگی را گزارش دادند. این نسبت‌ها جهش بزرگی از آنچه همان تیم در سال ۲۰۱۹ یافته بودند، نشان می‌دهد. این امر نشان می‌دهد که در زمان پاندمی کرونا میزان ابتلا به افسردگی ۲ برابر و اضطراب ۵۰ برابر افزایش یافته است.

ایگور چیریکوف، محقق ارشد مرکز مطالعات آموزش عالی در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، می‌گوید: یافته‌های ما نشان می‌دهد که پاندمی کرونا یک فاجعه بود.

تصویر محققان فوق دکتری و سایر دانشگاهیان که در جریان اعتصاب علیه دانشگاه کالیفرنیا در دسامبر گذشته، خواستار حقوق بیشتر و مزایای بهتر شدند

تیم چیریکوف دریافت که چالش‌های سلامت روان اغلب با استرس مالی مرتبط است و این استرس مالی معمولا برای محققان در مراحل اولیه حاد است. به عنوان مثال، در آمریکا، دانشجویان دکتری علوم زیستی حقوقی بسیار کمی زندگی دریافت می‌کنند که کفاف زندگی‌شان را نمی‌دهد. محققان فوق دکتری نیز به طور متوسط ۴۷ هزار و ۵۰۰ دلار در سال درآمد دارند که کمی بیش از نیمی از متوسط حقوق سالانه فارغ‌التحصیلان دانشگاهی است.

همچنین گزارش‌ها نشان می‌دهد که دانشجویان پسادکتری با تحولات دائمی روبه‌رو هستند، زیرا معمولا هر چند سال یک بار باید یک کار جدید تحقیقاتی انجام دهند و حتی برخی از آنها یک دهه یا بیشتر از آن را صرف پریدن از یک قرارداد کوتاه مدت به قرارداد دیگر می‌کنند.

به غیر از این، دانشمندان سال‌ها زمان خود را به آموزش و تدریس اختصاص می‌دهند و بعد از آن، اغلب برای یافتن شغل طولانی‌مدت در دانشگاه سال‌ها باید تلاش کنند. همین امر می‌تواند محققان جوان را از علم زده کند.

نظرسنجی ۲۰۲۰ یک مرکز تحقیقاتی نشان می‌دهد که تقریبا نیمی از پاسخ‌دهندگانی که کار تحقیقاتی را رها کرده‌اند، مشکل در یافتن شغل را یکی از دلایل عمده آن می‌دانند. دو دلیل رایج دیگر تاثیر منفی علم بر سلامت روان و تمایل به برقراری تعادل بهتر بین کار و زندگی اعلام شده است.

حتی اگر دانشمندان در موقعیت شغلی دائمی قرار بگیرند، رقابت بین آنها هرگز تمامی ندارد. در سال ۲۰۲۰، نظر سنجی طراحی شده توسط یک شرکت ارتباطات علمی و فناوری -که مقر آن در بمبئی هند است- نظرات ۱۳ هزار محقق را در بیش از ۱۶۰ کشور تجزیه و تحلیل کرد. برای مثال، مشخص شد که ۶۵ درصد از پاسخ‌دهندگان تحت فشار شدیدی برای انتشار مقاله، گرفتن گرنت و بودجه‌های تحقیقاتی و تکمیل پروژه‌های تحقیقاتی برای حفظ شهرت و اعتبار و حتی شغل خود در جامعه پژوهشی هستند.

ابهیشک گوئل، یکی از بنیانگذاران این شرکت ارتباطاتی، می‌گوید: این فشارها برای محققان ارشد شاید بیشتر هم باشد، زیرا آنها باید همچنان مانند گذشته درخشان دیده شوند.

این مطالعه به غیر از موارد بالا، چندین عامل دیگر را شناسایی کرد که در تضعیف سلامت روانی محققان نقش دارند؛ از جمله ساعات کاری طولانی و فرهنگی که در آن استرس و اضطراب عادی شده است. عامل دیگری که تعداد زیادی از دانشمندان به آن اشاره کرده‌اند، قلدری و تبعیض در محیط کاری‌شان است. این موضوع به ویژه در مورد زنان و افرادی از نژادهای مختلف رایج است. به عنوان مثال، حدود ۶۰ درصد از گزارش کرده‌اند که در محل کار مورد تبعیض، آزار و اذیت یا قلدری قرار گرفته‌اند.

اگرچه این مطالعه در سال ۲۰۲۰ انجام شد، اما بیشتر این مسائل قبل از همه‌گیری کووید ۱۹ هم وجود داشت. مصاحبه‌های عمیق از ۳ هزار فیزیکدان و زیست‌شناس در بریتانیا، آمریکا، ایتالیا و هند نشان می‌دهد که همه‌گیری کووید ۱۹ فقط مسائل و چالش‌هایی که برای محققان وجود داشت، تشدید کرده است.

براندون وایدیاناتان، یکی از نویسندگان این مطالعه، جامعه‌شناس دانشگاه کاتولیک آمریکا می‌گوید: در مصاحبه‌هایی که انجام دادیم، دانشمندان گفتند پاندمی کرونا واقعا نقطه عطف این ماجراست. فرسودگی شغلی و خستگی عاطفی از قبل از پاندمی هم وجود داشت، اما بعد از آن، این تاثیرات روانی چند برابر شد.

شانس تغییر

با افزایش شواهدی از مشکلات روانی دانشمندان، آنها خودشان هم به فکر راه چاره افتاده‌اند. البته هنوز دقیقا مشخص نیست که چه چیزی باید تغییر کند، اما گوئل می‌گوید: وقتی به نتایج این مطالعات نگاهی انداختیم، هم ناراحت شدیم، هم عصبانی و هم درمانده. و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که ایجاد تغییر در این شرایط کار بسیار دشواری خواهد بود.

با این حال، بسیاری از دانشمندان موافقند که اولین قدم تبدیل کردن مشکلات سلامت روان به موضوع اصلی گفتگوهاست؛ تغییری که تا حدودی شروع شدهاست. از زمانی که ایوانز و همکارانش مطالعه خود را در سال ۲۰۱۸ منتشر کردند، به موسسات علمی و کنفرانس‌های متعددی دعوت شده‌اند تا در مورد این موضوع صحبت کنند. و جدیدترین نظرسنجی دهه‌ای از نجوم و اخترفیزیک آمریکا در سال ۲۰۲۱ - که توسط آکادمی‌های ملی برای تعیین اولویت‌های بودجه در هر دهه انجام شد- نیاز به رسیدگی به آزار و اذیت و تبعیض در جامعه علمی را مطرح کرد.

جنیفر وایزمن، ستاره‌شناس در مرکز پرواز فضایی گودارد ناسا در مریلند، در نشست انجمن نجوم آمریکا (AAS) استدلال کرد که چندین مرکز و موسسه علمی در حال حاضر به فکر رسیدگی به مسائل مربوط به مبارزه با آزار، سوءاستفاده و بیماری روانی افتاده‌اند. به طور مثال، ناسا اخیرا طرح کمک هزینه هابل خود را به افرادی ارائه می‌کند که می‌خواهند دوره پسادکتری را بگذرانند.

برنامه‌های کمک‌های مالی بزرگ، مانند طرح‌های وزارت انرژی آمریکا نیز اکنون نیازمند طرحی است که نشان دهد تیم پیشنهاد دهنده چگونه برای ایجاد و حفظ یک محیط کاری سالم کار خواهد کرد.

شارون میلگرام مدت‌هاست که سلامت روان را جزو ضروری‌ترین مهارت‌های یک محقق موفق می‌داند. در همین راستا نیز از سال ۲۰۲۰، یکی از دفاتر زیرمجموعه موسسه بهداشت ملی آمریکا دوره‌ای را دایر کرده که در آن، موضوعاتی از سندرم ایمپاستر گرفته تا ایجاد روابط بهتر با مربیان به بحث گذاشته می‌شود. سندرم ایمپاستر، یا نشانگان خودویرانگری توانمندان یک پدیده روانی است که در آن فرد برجسته نمی‌تواند اعتبار موفقیت‌هایش را بپذیرد. در این پدیده فرد تصور می‌کند برخلاف آنچه شواهد بیرونی در مورد لیاقت وی برای رسیدنش به موفقیت از روی رقابت و تلاش می‌گویند، او شایستگی آن موفقیت را ندارد و شخصی فریبکار است. فرد مبتلا به این نشانگان، موفقیت خودش را در نتیجه اقبال، زمان‌بندی خوب، و یا فریب دیگران فرض می‌کند و این موضوع که فردی باهوش یا تلاشگر است را بدفهمی دیگران فرض می‌کند و از نظر روانی از سوی خود نمی‌پذیرد.

در این دوره ۲۵ هزار نفر از جمله دانشجویان کارشناسی، فارغ‌التحصیلان، فوق‌دکتری‌ها و دانشجویان پزشکی شرکت کرده‌اند و اثرات این دوره را در کاهش اضطراب و افسردگی گزارش داده‌اند. در دو سال گذشته، ‌تیم میلگرام طرح دیگری را به نام افزایش یک دانشمند تاب‌آور ارائه کرد که برای کمک به اعضای هیات علمی و مدیران موسسات علمی طراحی شده بود تا مهارت‌های مربی‌گری خود را توسعه دهند و روی سلامت روانی شخصی خود کار کنند.

جالب است بدانید که ابتکارات دانشجویان فارغ‌التحصیل و فوق‌دکتری منجر به برگزاری رویدادها و کارگاه‌های آموزشی مختلف، حتی جلسات یوگا شده است. تلاش‌ها برای تشکیل اتحادیه‌های دانشجویان دکتری و فوق‌دکتری در دانشگاه‌های آمریکا نیز به دنبال تضمین شرایط کاری بهتر است.

ایوانز می‌گوید: این آغاز جنبشی است که امیدواریم طی سال‌های آینده منجر به تغییرات بلندمدت در زندگی آکادمیک شود و من احساس می‌کنم که همه چیز آماده تغییر است و فقط زمان لازم دارد.

تغییرات بیشتر

اما برخی دیگر استدلال می‌کنند که علم به تغییرات سیستماتیک و بزرگ‌تری نیاز دارد. آنها می‌گویند: اگرچه موسسات و کنفرانس‌ها بیانیه‌های ارزشی، آیین‌نامه‌های رفتاری و اجرایی را تقویت می‌کنند، اما هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد. محققان باید بتوانند بدون ترس از انتقام یا تعصب، نگرانی‌های خود را مطرح کنند. برای مثال، در نظرسنجی گوئل ۴۹/۹ درصد از پاسخ دهندگان گفتند که به دنبال حمایت نخواهند بود و بیشتر نگران انتقام گرفتن هستند.

بسیاری استدلال می‌کنند که باید تغییرات اساسی در ساختارهای تامین بودجه ایجاد شود. شیلا کنعانی، مسئول آموزش و تنوع در انجمن سلطنتی نجوم در لندن، که در سال ۲۰۲۰ از ۶۵۰ ستاره‌شناس و فیزیکدان نظرسنجی کرد و متوجه مشکل قلدری سیستمیک شد، می‌گوید: ساختار پرداخت بودجه واقعا قدیمی است و نیاز به یک بازنگری گسترده دارد.

او و برخی دیگر معتقدند که بودجه نباید کاملاً بر اساس نشریات باشد، بلکه باید بر اساس یک محیط کار سالم باشد؛ محیطی که سلامت روانی محققان و سختی کار آنها را در نظر گرفته می‌شود، از جمله ایده‌هایی که ممکن است هرگز در یک مجله دانشگاهی جا نگیرد. بدون تغییر چشمگیر، این امکان وجود دارد که محققان جوان از فعالیت در فضای علم فراری شوند.

وایدیاناتان می‌گوید: اگر نتوانیم استعدادهای جوان را حفظ کنیم، آینده علم تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. ما مدیون نسل‌های آینده دانشمندان هستیم و باید محیط‌های کاری مهمان‌نوازتری ایجاد کنیم که به همه امکان می‌دهد فقط کار علمی انجام دهند و دغدغه دیگری نداشته باشند.

انتهای پیام/

نسترن صائبی صفت کد خبر: 1184353 برچسب‌ها افسردگی

منبع: ایسکانیوز

کلیدواژه: افسردگی درصد از پاسخ دهندگان استدلال می کنند نشان می دهد پاندمی کرونا سلامت روانی آزار و اذیت سال ۲۰۲۰ ستاره شناس سلامت روان فوق دکتری سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۲۰۲۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا هیچ وقت یادمان نمی‌ماند درِ خانه را قفل کرده ایم یا نه؟

دانشمندان یک قدم به درک اینکه چرا بعضی چیز‌ها را به خاطر می‌سپاریم و برخی دیگر را فراموش می‌کنیم، نزدیک‌تر شده اند.

به گزارش روزیاتو، محققان دانشگاه رایس ِ آمریکا دست به پژوهشی زدند که نشان داد ما برخی جنبه‌های یک تجربه همچون شرایط کلی را به جای جزئیات کوچک‌تر به خاطر می‌سپاریم.

به همین دلیل است که احتمال فراموش کردن تجربه‌های جزئی‌تر و پیش پا افتاده تری مانند قفل کردن یا نکردن در ِ خانه، بیشتر است.

برای درک بهتر نحوه‌ی عملکرد حافظه‌ی انسان، محققان دانشگاه رایس تصاویری را به شرکت کنندگان پژوهش خود نشان دادند.

در این آزمایش حافظه، برخی از تصاویری که برای شرکت کنندگان به نمایش درمی آمدند، تکراری و برخی دیگر جدید بودند.

برخی تصاویر شباهت زیادی به یکدیگر داشتند، اما در برخی دیگر تشخیص تفاوت‌های آن‌ها از یکدیگر دشوارتر بود. هدف از نمایش تصاویر مشابه، مختل کردن حافظه با شبیه سازی تجربیات پیش پا افتاده‌ای بود که روزانه داریم، مانند قفل کردن در ِ خانه.

محققان پی بردند که به یاد ماندنی‌ترین تصاویر که احتمال به خاطر سپردن آن‌ها توسط شرکت کنندگان بیشتر بود، تصاویری رنگارنگ با حضور افرادی در عکس بودند. به عبارت دیگر، تصاویری که شلوغ و بی نظم نبودند، فراموش نشدنی‌تر بودند.

گرچه شرکت کنندگان به یادماندنی‌ترین تصاویر را به درستی به یاد آورده بودند، اما اثر آن بعد از ۲۴ ساعت از میان رفت. این به ویژه درمورد به یاد آوردن تجربیات مثبت صدق می‌کرد، امری که نشان داد این دست تجربیات در ابتدا به یاد می‌مانند، اما بیشتر مستعد فراموش شدن هستند.

گرچه معمولاً تصور این است که احساسات می‌توانند فرآیند پردازش حافظه را بهبود بخشند، اما انسان‌ها اغلب جنبه‌ی اصلی یک تجربه یا به عبارتی دیگر «مخلص کلام» را به یاد می‌آورند، نه جزئیات اضافی را. به گفته‌ی محققان، گذشت زمان اغلب این موضوع را تشدید می‌کند.

برای مثال، اگر سعی کنیم که به خاطر آوریم در سال گذشته چه کار‌هایی انجام دادیم، احتمالاً کار‌های زیاد و مختلفی را به خاطر می‌آوریم. با این حال، احتمالاً تنها برخی از این خاطرات را با جزئیات زیاد به خاطر می‌آوریم. ممکن است به یاد بیاوریم که به سفر رفته بودیم، اما احتمالاً یادمان نمی‌آید که در هر روز ِ سفر چه فعالیت‌هایی انجام داده بودیم.

نتایج این پژوهش نشان داد محتوای احساسی، مدت زمان گذشته یک تجربه و ویژگی‌های ادراکی حافظه، همگی در به خاطر آوردن یا نیاوردن جزئیات یک اتفاق تأثیرگذارند.

به گفته‌ی محققان دانشگاه رایس، این پژوهش نشان داد که تجربیاتی که برای یک شخص فراموش نشدنی هستند، مثل جشن تولد، مرگ عزیزان و غیره، به احتمال زیاد برای یک شخص دیگر هم فراموش نشدنی هستند. این‌ها اغلب تجربیات مثبت یا منفی هستند.

این محقان می‌گویند ما اغلب تصور می‌کنیم که خاطرات احساسی بهتر به خاطر سپرده می‌شوند، اما در حقیقت این ویژگی‌های اصلی یک خاطره است که به خاطر سپرده می‌شود، اما جزئیات آن ممکن است فراموش شوند.

یکی از دلایل اینکه ما نمی‌توانیم همه‌ی تجربیات مان را به خاطر آوریم این است که مغز ما ظرفیت محدودی دارد.

به گفته‌ی محققان، مغز ما احتمالاً نمی‌تواند هر چه که تجربه می‌کنیم را به خاطر بسپارد و به همین دلیل مجبور هستیم اندکی از اطلاعاتی که مهم نیستند را به شکل انتخابی فراموش کنیم.

دیگر خبرها

  • پاندمی تأثیر ناچیزی بر رشد کودکان داشت
  • ساخت نازک‌ترین ورقه طلای جهان با ضخامت یک اتم
  • محققان : مغز انسان در حال بزرگ‌تر شدن است
  • همایش پیاده‌روی میمند
  • علم گرفتار سانسور و تبعیض رسانه‌ای/ وقتی اسمی از دانشمندان آسیایی و آفریقایی به میان نمی‌آید
  • موج گرمای غیرعادی در غزه جان کودکان فلسطینی را می‌گیرد
  • چرا هیچ وقت یادمان نمی ماند درِ خانه را قفل کرده ایم یا نه؟
  • چرا هیچ وقت یادمان نمی‌ماند درِ خانه را قفل کرده ایم یا نه؟
  • سلامتی و طولانی عمر در حکومت امام زمان(عج)
  • یک فرضیه در مورد چگونگی حرکت موجودات فضایی بین سیارات